به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام والمسلمین سید محمدباقر علوی تهرانی در مسجد حضرت امیر (ع) با بیان اینکه خطر جدایی از امام، همواره وجود دارد گفت: سیدالشهداء علیه السلام به هفت نفر از بزرگان بصره نامه نوشتند؛ اما فقط دو نفر از آنها پاسخ امام را دادند. یکی احنف بن قیس بود. او در جنگ جمل برای حضرت امیر نوشت من اگر بیایم، دویست سواره میآورم؛ اما اگر بمانم، شش هزار شمشیرزن از شما دور میکنم. یعنی، علاقهایبه آمدن ندارم. او جواب امام حسین (ع) را با آیه ۶۰ سوره روم داد، صبر کن! وعده خدا قطعی است.
وی افزود: در جامعه ما هم از این شیعهها وجود دارند. این خطر را باید جدّی گرفت. ما را دعوت کردهاند؛ اما به هیچکس تضمین نداده است که این دعوت تا آخر تداوم داشته باشد.
علوی تهرانی درباره ریشه انحراف احنف بن قیس بیان کرد: چرا احنف اینطور عمل میکند؟ چون یک روز با دو نفر به دربار معاویه رفت. معاویه گفت: پنجاه هزار درهم به احنف و سی هزار درهم به حباب بدهید. حباب گفت چرا به او پنجاه هزار درهم میدهی؟ معاویه گفت من دارم دین او را میخرم. مراقب باشید دین شما را نخرند.
این کارشناس مذهبی درخصوص تلاش یزید بن مسعود نهشلی، در پاسخ به نامه امام گفت: تنها کسیکه از روی ایمان و اخلاص جواب امام را داد، جناب یزید بن مسعود نهشلی است. ایشان سه قبیله را جمع و به آنها گفت با مرگ معاویه، پایههای ظلم متزلزل شده است. یزید شایسته خلافت نیست. هر سه قبیله، اعلام آمادگی کردند که با او همراه شوند. ابن مسعود برای امام نوشت ما داریم میآییم. این نامه، چند ساعت قبل از شهادت امام به دست ایشان رسید. امام در حق او دعا کردند. آنها آن قدر سستی کردند که خبر شهادت امام به آنها رسید. اما جناب یزید بن ثبیط و دو پسرش خود را به امام رساندند.
وی با اشاره به ملاقات امام با عبدالله بن زبیر در مکه عنوان کرد: امام در مکه ملاقاتی با عبدالله بن زبیر دارند. عبدالله خطاب به امام گفت به من خبر بده چه کار میکنی؟ حضرت فرمودند در فکر رفتن به کوفه هستم. همه به امام گفتند به کوفه نرو. اما عبدالله بن زبیر گفت برو! اما اگر در حجاز هم بمانید از طرف من مانعی نیست. معلوم میشود که او چه شخصیت پلیدی دارد. امام فرمود: اگر به لانه حشرات پناه ببرم، آنها مرا خارج کرده و کار خود را به انجام خواهند رساند. عبدالله از نظر مخالفت با اهل بیت (ع) چیزی از برخی دشمنان اهل بیت کم ندارد.
علوی تهرانی در ادامه با تاکید بر اینکه امام همراه میخواهد، نه موعظهگر گفت: امام در مکه، دو ملاقات با ابن عباس داشت. و او اصرار دارد که امام به کوفه نرود. این، در واقع تمام خیرخواهی ابن عباس نسبت به سیدالشهداء است. افرادی مانند سعید بن مسیب، ابوسعید خدری و ابو واقد لیثی هم مخالف رفتن امام به کوفه بودند. مشکلی که وجود داشت این بود که آنها نفهمیدند امام همراه میخواهد، نه موعظهگر.
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه تفاوت ائمه با دیگران، تفاوت ملک با ملکوت است عنوان کرد: تمام این آسیبها و انحرافات به دلیل درک نکردن مقام امامت است. مردم این درک را نداشتند که امام رهبر آسمانی آنها است. چون تفاوت میان ملک و ملکوت را نمیفهمیدند.
وی تبری را مهمترین مساله اعتقادی بعد از امامت دانست و اظهار داشت: نامههای اصلی که برای امام ارسال میشود از کوفه است. کوفه مرکز تجمع شیعیان است؛ کسانی که علی را افضل بر عثمان میدانستند؛ و بر آن دو نفر هم ارادت داشتند. بعد از قرن اول تا اکنون شیعه به کسانی اطلاق میشود که رهبری را فقط در دوازده امام منحصر میدانند. این، به معنای تبری است. از علامتهای اصلی تشیع، تبری است این به صورت تئوری است و اما از نظر عملی هم، ظهور و بروز این تبری به لعن است؛ که عالیترین محلّ ظهور آن، در زیارت عاشورا است.
نظر شما